لطفا سوال نفرمایید
پست قبلی را فرستادم به زباله دان تاریخ، بس که مشمئز کننده بود. لطفا سوال نفرمایید.
ایده های سازنده همیشه در این 3 حالت به ذهن خطور می کنند: در مستراح و بعد از 3x و سومی را الان به خاطر ندارم. لطفا سوال نفرمایید.
امروز در حالت اول یک ایده طلایی به سرم زد، امشب بعد از حالت دوم یک ایده طلایی تر، درست متضاد ایده اول جلوی چشمم آمد که رد خور نداشت، و همین چند لحظه پیش در حالت سوم سیر می کردم (هنوز جزئیات این حات یادم نمی آید، لطفا سوال نفرمایید) که نور امید در دلم روشن شد و وحی بر من نازل شد و منقلب شدم و فهمیدم دو ایده قبلی در برابر این آخری جوکی بیش نیستند. و اینگونه شد که تصمیم گرفتیم نه با easy jet، نه با قطار، نه با اتول نه با موتور نه با شتر و نه با هیچ کوفتی امستردام نرویم و در همین شهر متروک و همین خانه بمانیم و فیلم ببینیم و سریال در پیت دانلود کنیم و نان بپزیم و کیک درست کنیم و برای بچه «یوت» کنیم و جیغ بکشیم و بازی کنیم و کتاب بخوانیم و تاب تاب سور سور کنیم و بخوریم و بخوابیم و حوصله مان سر برود و خوشی بزند درست زیر دلمان و افسرده شویم و زانوی غم به بغل بگیریم و اعصابمان خرد شود و به هم پیله کنیم و خون هم را در شیشه کنیم و عبرت بگیریم و قدر لحظاتمان را بدانیم و با هم مهربان باشیم و همدیگر را ماچ کنیم و … کنیم و پدر و مادر نمونه ای برای فرزندمان باشیم و هرچه دستور می دهد گوش کنیم و بدین ترتیب تعطیلات عید پاک خود را در عیش و نوش و لهو و لعب کامل بدون اینکه از جایمان تکان بخوریم بگذرانیم. این بود انشای من.
اسپریچو نوشت (Une Hirondelle qui ne raconte que de connerie) 
کار خوبی میکنی. چیه مثل این تعطیلی ندیده ها تا دو روز تعطیل میشه آدم بره مسافرت.
ببینم، کی بود اول عید پاشده بود رفته بود مسافرت با عیال؟؟؟؟ (شوخی)
20!
صد آفرین
یادت رفت بهم ستاره بدی
کار خوبی کردی. از دست این سبکی تحمل ناپذیر هستی به هیچ جا نمیشه فرار کرد.
شما زنها اینطوری هستید که بعد از 3x ذهنتون فعال میشه و ایده های ناب به ذهنتون میاد. مردها مغزشون تعطیل میشه.
دقیقا (برای جمله اولیت)، نمی دونی با این تصمیمی که گرفتیم دیروز چقدر بهمون خوش گذشت
جدا ها. بعد س.ك.ص خيلي ايده هاي نابي مياد سراغ آدم 🙂
راستي سلام. خوبي؟
زندگي جز ايني نيست كه شرحش دادي. همينشم شيرينه. اما ما مثل تعطيلان نديده‌ها رفتيم شمال و شيراز. اونم اگر نميرفتيم، خانواده‌هامون كه ناراحت ميشدن، هيچ بلكه تهنا هم بوديم.
ما كه مثل شما يه بچه‌ي شيرين زبون نداريم كه :*
فکر کنم یه جورایی جزئیات حالت سوم رو بدونم . افسرگی همراه با کمی امید و انرژی های وارفته
ترجمه عامیانه اش می شه «خواب آلودگی» 🙂
سلام همشهری
راستش ما بجز متد اول راه دیگه یی نداریم واسه مکاشفه
با همون فعلا سر میکنیم .
خوش بگذره
متد سوم هم به کارت می آد، حالا دومیش نشد هم نشد، فدای سرت
ارادتمند کرمانیها هستم پرستو جان :)) همین
مانیز ارادتمند اصغر آقاها هستیم 🙂
اسی من مطمینم پستی از دست ندادم.یادمه خوندم.یعنی نخوندم؟
پاکش کردم جونم… تو کجایی دختر هیچ معلومه؟
حالا ما چی کار کنیم پیداش کنیم بخونیم؟یه چیزی تو مایه های فضولی.
راستی من آیسان تو فهیمم.
متاسفانه کاری نمی تونی بکنی، کلا پاکش کردم!
به قول شکیب که یه پست داره در این زمینه و میگه دقت کنید به پستی که آپ میکنید چون اگر از همهجا پاک کنید از گوگل ریدر نمیتونید پاکش کنید.
گمونم همین یا یه چیزی تو این مایه ها بود.